در جنگ جهانی دوم لندن، جورج نه ساله توسط مادرش، ریتا، برای فرار از بمباران ها به حومه شهر منتقل می شود. جورج که سرکش و مصمم به بازگشت به خانواده اش است، سفری حماسی و خطرناک را آغاز می کند که ریتا به دنبال او می گردد.
یک دختر مدرسهای جسور و رزمیکار به نام ریا خان، سعی میکند از ازدواج خواهرش جلوگیری کند…
سال 1935. برایونی تالیس فرزند 13 ساله خانواده ای مرفه، با متهم کردن معشوق خواهر بزرگترش به جرمی که مرتکب نشده، سرنوشت زندگی خیلیها را بکلی تغییر میدهد.
ویلیام پلانکت و جیمز مک لین از دو رده مختلف جامعه انگلیس قرن 18 هستند که تصمیم می گیرند در اوقات فراغت برای گذران زندگی دزدی کنند. همینطور که رسوایی آنها بیشتر میشد، مکلین عاشق لیدی ربکا زیبا می شود و...
یک زوج که از هم جدا شده اند تصمیم می گیرند برای جلوگیری از ازدواج دخترشان، با یکدیگر متحد شوند. آنها برای بر هم زدن عروسی دخترشان عازم جزیره بالی می شوند و...
دوبله فارسی منتشر شد.
در انگلستان قرون وسطی دختری 14 ساله به نام کاترین کوچکترین فرزند لرد رولو و لیدی آیسلین است. رولو که از نظر مالی فقیر و فردی حریص است، تلاش میکند با ازدواج دخترش با مردی ثروتمند، از این وضعیت خارج شود. اما بردی مانند تمام دختران نوجوان، فردی با روحیه، باهوش و ماجراجو است که تلاش میکند با روشهایی هوشمندانه خواستگارانش را رد کند. اما زمانی که بدترین خواستگار از راه میرسد، عشق پدر و مادر کاترین به او مورد آزمایش قرار میگیرد و…
مستر بین، برنده یک بلیط مسافرتی به مقصد فرانسه می شود و هنگام سفر به این کشور، با یک آدمربا و یک فیلمساز سرشناس، اشتباه گرفته می شود. این در حالی است که پسر یک فیلمساز روسی و یک بازیگر بااستعداد نیز او را در این سفر همراهی می کنند و...
دختری جوان که به طراحی فشن علاقه ی زیادی دارد، می تواند به طرز مرموزی به دهه ی شصت میلادی سفر کرده و با الگویش دیدار کند. اما لندن دهه ی شصت آن طور که به نظر می رسد نیست.
زنی جوان که به تازگی ازدواج کرده، وارد عمارتی بزرگ و خانوادگی می شود تا زندگی مشترک خود را آغاز کند، اما سایه ربکا همسر سابق شوهرش بر زندگی او سنگینی می کند و...
سیرانو دو برژراک مردی با قد کوتاه است که علیرغم شوخ طبعی، موقعیت بالا و مهارتش در شمشیرزنی؛ به دلیل کوتاه قد بودن توسط رده های بالای جامعه فرانسه مورد تمسخر قرار میگیرد. بنابراین، اگرچه دوست عزیزش از شعر و طنز او قدردانی می کند، اما می ترسد که او نیز مانند دیگران طردش کند…